یاد دادم ب خودم غصه تراشی نکنم
ببخشید آقا باطری داری به من بفروشی؟ شما چی خانوم شما باطری داری؟
همه می گویند: نه! در کمدم را باز می کنم و عروسک خندانم را بر می دارم و
باطریش را از قلبش بیرون می کشم! هنوز می خندد!
به آرامی رازی را برایش می گویم: چند وقتی ایست قلبم ضعیف شده است باید
تقویتش کنم. قلبم را از سینه ام بیرون می کشم و محکم فشارش می دهم
رو به عروسکم می گیرم و باطری را درونش می گذارم
کار می کند خیلی قوی تر از همیشه عروسک را به طرفی پرت می کنم و
می روم دنبال بازی با آدم هایی که هیچ کدام باطری نداشتند که به من بفروشند!
نوشته شده در جمعه 90/5/28ساعت
12:47 صبح توسط زینب السادات میرامین محمدی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |