یاد دادم ب خودم غصه تراشی نکنم
حالا حکمت این نگاه ها را می فهمم...
نگاه هایی که رو به آسمان بود و من هر چه می کردم چیزی نمی دیدم که چند ساعتی
بتوانم به این سقف تیره شب خیره شوم...
اما حالا از پشت این ذره بین شفاف چشم هایم ، از پشت این بلور ها ...
دلم برای زمین تنگ شده... چند وقتی ایست که من وآسمان به هم زل زده ایم...
بغزم را می بلعم و این بلور ها را از جلوی چشمانم کنار می زنم سرم را پایین
می اندازم و به دوست قدیمیم سلام می کنم...
دوست دوران خوب من سلام...!
نوشته شده در سه شنبه 90/5/25ساعت
11:5 عصر توسط زینب السادات میرامین محمدی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |